ورود به حساب کاربری
جستجو

فردریک پیلوت

با مدادش 252 متر در ساعت طراحي مي‌كند. با اين حساب از آغازِ كارش تا حالا 110376 كيلومتر خط كشيده. ديوانه‌كننده است؟ نه؟ فردریک در فرانسه متولد شد و تصميم گرفت به جاي معادن فلز، برود سمت معادن مداد! در استراسبورگ در رشته‌ي دكوراسيون هنري درس خواند و حالا هم با همسر و فرزندش همان‌جا زندگي مي‌كند و با ناشران بزرگي مثل ميلان همكاري مي‌كند.

کتاب های فردریک پیلوت

بلارت 1/ پسری که حال نداشت قهرمان باشد.

بلارت 1/ پسری که حال نداشت قهرمان باشد.

اگر يک جادوگر كاردرست بيايد سراغتان و بگويد كه سرنوشت بشريت به شما بستگی دارد چه كار می‌كنيد؟الف. چند جفت جوراب اضافه برمی‌داريد و راه می‌افتيد كه بشريت را نجات دهيد؟ب. چند لحظه فكر می‌كنيد و بعد چند جفت جوراب اضافه برمی‌داريد و راه می‌افتيد كه بشريت را نجات دهيد؟ج. توي خانه می‌مانيد و از گاوهای پدربزرگتان مراقبت می‌كنيد؟بلارت گزینه‌ی آخر را انتخاب می‌كند، ولي خب در واقع حق انتخاب چنداني هم ندارد. در تقديرش نوشته كه فقط او می‌تواند «زولتاب» اهريمنی را شكست بدهد. زولتاب پس از صدها سال كه در اعماق زمين زندانی بوده، فرار كرده و حالا مي‌خواهد نسل آدميزاد را از بين ببرد...
بلارت 2/ تحت تعقیب: مرده، زنده یا هر دو

بلارت 2/ تحت تعقیب: مرده، زنده یا هر دو

بلارت يک بار دنيا را نجات داده. تا اينجا كه مشكلی نيست. نه؟او رفته كنجی با گاوهايش زندگی می‌كند و كاری به كار كسی ندارد. ولی دوباره زندگی‌اش قاراشميش می‌شود.1. زولتاب، زولتاب اهريمنی كه بلارت يک بار شكستش داده بود، برگشته است!ای‌وای!2. كاپابلانكای جادوگر باز هم به كمی بلارت نياز دارد!دوباره! آخ! وای!3. همه خيال می‌كنند بلارت و هم‌دستانش زولتاب را نجات داده‌اند و به همين دليل برايشان جايزه گذاشته‌اند، زنده، مُرده يا هر جوری!
بلارت ۳/ پسری که با گاو به دریا زد

بلارت ۳/ پسری که با گاو به دریا زد

جست‌وجوگران قصه‌ی ما مدتی را کت‌بسته در زیر عرشه‌ی کشتی ساطور خونین به سر بردند تا صدای قدم‌های سنگین بابل را در حال پایین‌آمدن از پله‌ها شنیدند. ریخت‌وقیافه‌اش آدم را زهره‌ترک می‌کرد؛ عرض و طولش یکی بود و روی کله‌ی طاسش گله‌به‌گله جای زخم و شکستگی دیده می‌شد. ناف به بالایش را با خال‌کوبی فرش کرده بود؛ پری دریایی روی یک بازو و کوسه روی بازوی دیگر. نقش یک گنجینه بر پشت و طرح یک شمشیر هلالی که خون ازش می‌‌چکید، زیر سینه‌اش.
captcha