کریستین کاشور متولد 10 ژوئن 1976 (20 خرداد 1355) است. کودکیاش را در
روستایی در پنسیلوانیا، در کنار حیوانات اهلی و مناظر زیبای تپههای سرسبز گذرانده
است. اصلیترین علاقهاش خواندن است و وقتی کتاب نمیخوانَد خیالبافی میکند و در
کنار اینها مراقبه را هم دوست دارد. کاشور مدرک کارشناسیاش را از مرکز مطالعات
ادبیات کودکِ کالج سیمونز واقع در شهر بوستون دریافت کرده است و قبل از نویسندگی
شغلهای متفاوتی را تجربه کرده است؛ از جمله کارگرِ بستهبندی در کارخانهی شکلات،
پرستارِ سگ، روزنامهنویسی و... . او هنوز هم کتابهایش را با قلم روی کاغذ مینویسد.
کتاب های کریستین کاشور
پو خندهای تصنّعی سر داد، ولی خندهاش به شکل آه درآمد. «کاتسا... خودت فکرش
را بکن اوضاع الان برای من چطور است. قریحهی من تمام جزئیات آن کوهها را در آن
بالا نشانم میدهد، تمام جنگل را در آن پایین نشانم میدهد. حرکت تمام ماهیهای
توی آبگیر و تمام پرندههای لای درختها را حس میکنم. حس میکنم این سوراخی که در
آبگیر درست کردیم، دارد یخ میبندد. برف با سرعت تمام در ابرها شکل میگیرد،
کاتسا. تا چند لحظهی دیگر قرار است برف ببارد.» صورتش را رو به کاتسا چرخاند.
مضطرب بود. «اسکای و مرکبود توی کلبهاند. مرکبود نگران من است. بهنظرش غذای کافی
نمیخورم. تو هم طبعاً اینجا هستی... تمام حرکاتت، بدنت، لباسهایت، تکتک نگرانیهایت
در وجود من جاری میشود. آدم بینا میتواند چشمهایش را به چیزی متمرکز کند. من نه
میتوانم قریحهام را متمرکز کنم و نه میتوانم خاموشش کنم.